.

نمی دانم چه می خواهم بنویسم ولی باید بنویسم امروز...
سختر از سخت
دورتر از دور
دیر زمانیست که دیگر دیر دور می شوم
خود در نزدیک ترین نقطه جا مانده ام در گوشه از آسفالت های داغ سوزاندن هر آن چه
شاید چرت و پرت ترین چرندیات چانه ام را نوازش
کم آورده ام باز هم ده دقیقه تا آشوب بیشتر نمانده است له می شوی

4 نظرات:

نی نا گفت...

تست

مه تا گفت...

happy new webloge

سکوت گفت...

سلام. من متوجه نشدم سکوت هم زیاد خوب نیست یا سکوت زیاد هم خوب نیست. باز هم سری بزن به من بگو چرا خوب نیست ایراداتم رو بگو. ممنونم

sam گفت...

omadi chapidi inja har chi ham man nazar mizaram fayede nadare khoobe hala bhazi vaghtha be yademoon hasti

ارسال یک نظر