دوست داشتن تو
يک تاکسی نامرئی
در پس‌کوچه‌های ظهر تابستان بود
يک تاکسی نامرئی
که هيچ‌کس را سوار نمی‌کند
.
.
.
يا برگرد
يا
... برگرد.

«سعدی گل‌بیانی- برگ‌های بی‌عشوه‌ی ختمی ـ نشر چشمه»

0 نظرات:

ارسال یک نظر